توضیحات
از آن لحظه، سفر بغدادی من تغییر کرد ونوک ها و بال هایی برایش سبز شد که در مخیله نمی گنجید. کوی وزیریه بر خلاف منطقه ای که هتل من در آن قرار داشت با طراوت بود.آنجا از کنار اجساد سوخته گذشتم.بی خانمان های مست روی کفش هایم بالا آوردند.معتادها دست دراز کردند تا کیفم را از روی شانه ام بکشند…. بچه های پا کثیفی که موهایشان را چنگ می زدند و دنبالم می دویدند» « وان دلار بلیز… حاج خانم وان دلار بلیز»